درحالیکه توسعه فاز ۱۱ مرزیترین فاز پارسجنوبی پس از ۱۸ سال معطل مانده است، شرکت توتال فرانسه بدون در اختیار گرفتن اطلاعات میادین نفتی و گازی ایران و قطر، همه اطلاعات را به دوحه برده است.
به نقل از بصیرت ، درحالیکه توسعه فاز ۱۱ مرزیترین فاز پارسجنوبی پس از ۱۸ سال معطل مانده است، شرکت توتال فرانسه بدون در اختیار گرفتن اطلاعات میادین نفتی و گازی ایران و قطر، همه اطلاعات را به دوحه برده است. یکی از ابزارهای طراحی مدل بهینه تولید از یک میدان مشترک، اطلاعات کامل مخزن است؛ میزان تولید از مخازن، موقعیت چاهها و میزان تولید از آنها در هر نقطه از مخزن، روی میزان تولید چاههای دیگر و طرف مقابل تأثیرگذار است، به همین دلیل است که اغلب کشورهایی که با یکدیگر میدان نفتی یا گازی مشترک دارند بهصورت مشترک به برداشت از میادین مشغول هستند.
یکی از بزرگترین میادین مشترک جهان، میدان گازی پارسجنوبی است که دو کشور ایران و قطر گاز و میعانات گازی آن را برداشت میکنند و هیچ اطلاعاتی از میزان برداشت و مسائل فنی به هم نمیدهند و سعی میکنند با تمام توان از این مخزن گاز برداشت کنند و اطلاع از اقدامات طرف مقابل تقریباً تبدیل به موضوعی دست نیافتنی شده است. این میدان گازی، یک لایه نفتی دارد که در ایران به لایه نفتی پارسجنوبی معروف است؛ قطریها روزانه بیش از ۳۶۰ هزار بشکه از این لایه نفت برداشت میکنند، درحالیکه کل تولید نفت قطر حدود ۶۰۰ هزار بشکه است. در ایران میزان برداشت از لایه نفتی کمتر از ۲۵ هزار بشکه در روز است. این دو میدان نفتی و گازی برای قطریها از اهمیت بسیاری برخوردار است و به همین دلیل، قراردادهای مشارکت در تولید و همچنین کارخانههای تولید الانجی این کشور با شرکتهای خارجی از جمله توتال، قراردادهایی جذاب برای شرکتهای نفتی است، بهطوریکه هر چه بتوانند مدل بهتری از تولید را پیش ببرند، سود بیشتری کسب میکنند.
یکی از شرکتهایی که در قطر صاحب نفوذ بسیاری است، شرکت توتال فرانسه است؛ توتال در بخش گاز قطر حضور فعالی دارد و دو سال پیش هم توانست جای مرسک را در تولید از لایه نفتی پارس جنوبی را بگیرد. پس از خروج مرسک دانمارک از قطر، مدیران این شرکت مذاکراتی را با ایران انجام دادند تا توسعه بخش ایرانی این لایه را بر عهده بگیرند که در نهایت مذاکرات، همه اطلاعات لایه نفتی در اختیار این شرکت قرار گرفت تا مرسک با تهیه طرح توسعه، قراردادی را با شرکت ملی نفت ایران امضا کند. با تخلیه کامل اطلاعات از ایرانیها، به یکباره اعلام شد مرسک و توتال طی توافقی، مقرر کردهاند تا سهام این شرکت دانمارکی در حوزه نفت به شرکت توتال فروخته شود. توتالی که در قطر تولید نفت از لایه نفتی را برعهده گرفته بود با خرید سهام مرسک، به اطلاعات کاملی از بخش ایرانی این لایه دسترسی یافت و قرارداد مرسک با ایران هم به تاریخ پیوست.
با تخلیه اطلاعاتی لایه نفتی به کارگزاری مرسک، توتال اطلاعات بخش گازی میدان پارسجنوبی را هم به بهانه توسعه فاز ۱۱ در دست گرفت که برای تولید بهینهتر قطریها و هچنین افزایش سود توتال در بخش قطری میدان، یک امتیاز بزرگ و جذاب بود. توتال به بهانه توسعه فاز ۱۱ به اطلاعاتی دست یافت که قطریها سالها به دنبال آن بودند و انتخاب اشتباه وزارت نفت دراینباره، موجب شد تا قطریها بدانند ایران چند چاه و در چه عمقی در مخزن دارد، دبی چاههای آن چه میزان است، فشار مخزن چه عددی است، در چه لایهای به تولید گاز مشغول است، سکوها چه وضعیتی دارند و...؛ به همین راحتی همه چیز در اختیار رقیب قرار گرفت.
در پاسخ به این موضوع، طرفداران وزارت نفت میگویند اینکه اطلاعات بخش ایرانی در اختیار قطر قرار بگیرد یک ادعاست و چنانچه چنین موضوعی اثبات شود، ایران میتواند شکایت کند، این را هم وزیر نفت رسماً گفته؛ این گفته، طنز تلخی است، زیرا اصولاً نیازی نیست این اطلاعات در اختیار قطر قرار بگیرد، چون خود توتال منتفع اصلی آن است و از این اطلا عات بیشترین بهره را خواهد برد تا بتواند بیشترین و بهینهترین تولید را از بخش قطری میدان داشته باشد. امروز توتال، اطلاعاتی را در دست دارد که قطریها سالهاست به دنبالش بودند؛ به یمن یک انتخاب اشتباه توسط وزارت نفت، این شرکت فرانسوی منافع خود را با قطر گسترش داد و حتماً در جلسات خود با برادران قطری، به سادگی و اشتباهات بچگانه ایرانیها و وزارت نفت میخندند. تخلیه اطلاعاتی ایران در بزرگترین میدان مشترک جهان، یکی از بزرگترین اتفاقات تلخی بود که تبعات آن سالها بعد مشخص خواهد شد، حتی اگر اکبر ترکان روزی به صدا و سیما بیاید و بگوید، ما هر چه داریم از توتال است!
ارسال نظرات